English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2011 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
Other Matches
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
This is an ideal spot for picnics . U اینجا برای پیک نیک ماه است
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
We consider it a great honor to have you here with us tonight. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
When I came in U زمانی که من تو آمدم
I arrived as soon as he left ( went ) . U همین که رفت من آمدم
here U در اینجا
hither U اینجا
in these parts <adv.> U در اینجا
here U اینجا
hitherto U تا اینجا
in this country <adv.> U در اینجا
hither U به اینجا
thus far U تا اینجا
where U اینجا
so far U تا اینجا
here and there U اینجا انجا
We are short of space here . U اینجا جا کم داریم
up and down U اینجا وانجا
i am a stranger here U من اینجا غریبم
passim U اینجا وانجا
i do not belong here U من اهل اینجا نیستم
no one is here U هیچکس اینجا نیست
here lies U در اینجا دفن است
hereon U در این مورد در اینجا
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
Come here tomorrow . U فردا بیا اینجا
i had hom there U اینجا گیرش اوردم
make oneself scarce <idiom> U دور شو ،از اینجا برو
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
Let us get out of here! U برویم از اینجا بیرون!
isn't he there U ایا او اینجا نیست
Make some room here. U یک قدری اینجا جا باز کن
I wI'll get off here. U اینجا پیاده می شوم
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
Out with them! U بروند بیرون [از اینجا] !
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
take away your things U اسباب خود را از اینجا ببرید
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
He usually drops by to see me . U غالبا" می آید اینجا بدیدن من
what is your business here U کار شما اینجا چیست
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
He promised me to be here at noon . U به من قول داد ظهر اینجا با شد
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
It is pointless for her to come here . U موضوع ندارد اینجا بیاید
Is there a car wash? U آیا اینجا کارواش هست؟
Is there a car wash? U آیا اینجا ماشینشویی هست؟
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
It is extremely hot in here . U اینجا بی اندازه گرم است
He came over here in a mad rush. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
None of that here. Nothing doing here. U اینجا از این خبرها نیست
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
How long does the train stop here? U چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
Just sign here and leave at that . U اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
How dare he come here . U غلط می کند قدم اینجا بگذارد
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم چادر بزنیم؟
Can we camp here? U آیا اینجا میتوانیم اردو بزنیم؟
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
The bus stop is no distance at all . U ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
Do you think it advisable to wait here U آیا مصلحت هست که اینجا منتظر بمانیم
This is a good residential are ( neighbourhood ) . U اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
We were afraid lest she should get here too late . ترسیده بودیم که مبادا دیر اینجا برسد.
hic jacet U در اینجا خفته است ه کتیبه روی قبر
His coming here was quite accidental. U آمدن اوبه اینجا کاملا" اتفاقی بود
They dont recognize your high-school diploma here. U دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
She comes here once in a blue moon . U سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
commit no nuisance U ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
What is going on here? U اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
My mind was elsewahere. My thouthts were wandering. U حواسم اینجا نبود ( حواسم جای دیگه بود )
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise ! U شما کجا اینجا کجا !
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love <idiom> U انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
boarded U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
dithering U ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
authoring U ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com